نه همزاد و
نه فرشتهای بر شانهی راستم
قسمتی از من نامبارک بود
بالیدنش را
بر سالهای رفتهام جشن میگرفت
از دهانم
درون آیینه حرف میزد:
توِ واقعی کو
واقعیت منِ افسرده است
سکوتم را مینویسم
به توضیح که نامی ندارم
و هر شمعِ تازه
اشاره به همراهیِ مرگ دارد