دامنم بهدست باد
گیسو درو شده
خانهام لرز بید میگیرد
وقتی تو نیستی
گلوبندم
صد هجای نگفتهست
از تو آغاز میشوم
ولولهام را دست بنشان
بندرم بده
دامنی پرچین/ تا
خواب هزار طوفانت شود
هزار گیسو رها کند وُ
هزار خانهی آباد
متولد 1365، زاهدان.
شعرها
صوت ها
ویدئوها
کتاب ها
دامنم بهدست باد
گیسو درو شده
خانهام لرز بید میگیرد
وقتی تو نیستی
گلوبندم
صد هجای نگفتهست
از تو آغاز میشوم
ولولهام را دست بنشان
بندرم بده
دامنی پرچین/ تا
خواب هزار طوفانت شود
هزار گیسو رها کند وُ
هزار خانهی آباد