شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تلپ

تلپ
در من افتاده چیزی
بساط کهنه‌ای دارد
شب درد می‌کشد و روز
به پهنای در درد دارد و وارد می‌شود مکرر
حجم توهم‌زای زندانی‌اش را
در من کسی ردیف
سلول می‌شود و در نا‌انتهاییِ جداول اکسل
جمع می‌شود با خانه‌ی نخست
هورت می‌کشد چای سرکشیده‌اش را
دست می‌کشد موخاره‌ی گیسوانش
آشوب می‌شود در دلی که درد دارد و درد می‌کشد از چیزی که نخست
در من می‌افتد چیزی

 

راضیه رضائی

تک نگاری

شعرها

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

میدان

میدان

رضا ترنیان

من به این خونه برنمی‌گردم

من به این خونه برنمی‌گردم

فاطمه شمس

دو شعر از پوران کاوه

دو شعر از پوران کاوه

پوران کاوه