شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند
دو پلک: شانه‌هایم بال رقصانند
چشمک: پنجره را باز کن 
تا نفس روی غبارها بخزد
زل:  چرا باران نمی‌شوی که کهنه نشوم؟ 
چشم پِنگان: از این‌همه صدا که درونم را می‌خراشد
 راهی به کوچه نیست؟
 چشم‌غره:  تمام من خونی‌ست 
                                      پاشیده روی شیشه 

سکوت‌پیچانم کرده‌اند 
در مستطیلی 
به ارتفاع آبان 
به طول خرداد
 به عرض آذر 
و نماز 
در قامت شیطان استوار است
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِهٰذِهِ الْمَیتَةِ
خاک تمام من است 
و چشم‌های بسته 
روی خیابان‌ها خط می‌کشد 
روی سلول‌‌ها 
روی لباس‌های لرزان بند 

نیمی صورت بر خاک 
نیمی به سیلی آسمان دلخوش 
چهل روز ریشه می‌زنم 
تا روی سیاه سنگ
 چشم بریزد 
               چشم
 و از مردمک‌های پیله 
                         پروانه به آسمان چنگ 
کشیده می‌شوم
تا روی لغزان ماه
 و لب 
فرو می‌ریزم از سکوت 
که نفرین انسان کلمه است

فیروزه برازجانی

تک نگاری

مایکل مارچ شاعر خطوط سیاه

مایکل مارچ شاعر خطوط سیاه

ابوالقاسم اسماعیلپور مطلق

شعرها

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

باد ديوانه‌وار می‌چرخد، روي دلواپسیِ شب‌بوها

فریبا حیدری

گرهی در صورت

گرهی در صورت

مریم فرجی

برای این روزهای ایران...

برای این روزهای ایران...

کبری موسوی‌قهفرخی