شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هلهله می‌کشد ایلی

هلهله می‌کشد ایلی 
با بار و بنه‌ی اردیبهشتی 
و بار می‌اندازد گرمسیر را 
در زمستان تنم 
و مرور می‌شود در یادم 
بامدادی که برف 
سکوت منجمدی بود 
در دهانِ آب 
و دهانِ من 
در فصل شانه‌های تو 
پر می‌شد 
از عطر شیر داغ 
وقتی به دندان می‌زدم 
آن دانه‌های برشته‌ی ذرت را...

 

هوشنگ رئوف

تک نگاری

شعرها

دو شعر از رضا باب‌المراد

دو شعر از رضا باب‌المراد

رضا باب‌المراد

اعتراف می‌کنم 

اعتراف می‌کنم 

مظاهر شهامت

شاید

شاید

مهدی مهدوی

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

من که کسی بویی نبرد از چند و چونم

کبری موسوی‌قهفرخی