سانسور، از جمله مصائب هنرمندان در قرنهای مختلف بودهاست. واژهای که در هر برههای از تاریخ در گروههای مختلف، نامهای متفاوتی از جمله ممیزی، کنترل، کارشناسی و ... را به خود گرفتهاست.
برای معنای سانسور در لغتنامه دهخدا آمدهاست: "ممیزی و تفتیش مطبوعات و مکاتیب و نمایشها". همچنین فرهنگ معین سانسور را اینگونه معنا کردهاست: "کنترل و بازرسی حاکمیت بر فعالیت سیاسی، اجتماعی و... خاصه فرهنگی، بررسی (فره )".
ایرج جنتیعطایی از ترانهسرایان جریانساز معاصر است که در نظرسنجی ده ترانهسرای برتر قرن شماره یازده نشریه وزن دنیا با اختلاف بسیار کمی نسبت به شهیار قنبری، دومین ترانهسرای قرن نام گرفت.
ایرج جنتیعطایی در بخشی از گفتوگوهای خود به موضوع سانسور در دوران مختلف پرداختهاست: "در ابتدا این موضوع فقط به دوران پهلوی مربوط نبود. ما ملتی سانسوری هستیم. فرهنگمان، فرهنگ سانسوری است. ما حتی نامگذاری روی فرزاندانمان سانسوری است. شما میبینید هر دورهای یک جور نامگذاری مد میشود و اِعمال میشود. بنابراین آنچه به سانسور برمیگردد این است که وقتی شیوههای مختلفی میآید، دستگاههای مختلف سانسور شاید بر آن تسلط و آگاهی ندارند. ولی وقتی آن شیوه و بیان اندیشه در جامعه کار میکند، مجبور میشوند با ابزار و ادوات دیگری که عمدهترین و پیشتازترینش سرکوب، یا بازداشت و قدغن کردن و ممنوعیت فعالیت است، پیش بروند."
او در خصوص حساسیتهای دوران پهلوی روی ترانهها معتقد است: "زبان فارسی اینگونه است که برای فرار از استبداد حاکمان، توسط آنهایی که کارشان با واژه و کلمات بوده مثل شاعران، مجبور بودند آنقدر با لایههای ایهام، بنویسند که کشته یا زندانی نشوند. حالا این زبان به ما ارث رسیدهاست. ادارههایی هم مثل اداره نگارش بودند که شعرها را بررسی میکردند، اما وقتی این ترانه در جامعه پخش میشد و مردم آرزوهای خود را در آنها میدیدند، حکومت تازه عکسالعمل نشان میداد."
او ضمن آنکه معتقد است نتوانسته از سد سانسور عبور کند و با نسل خود ارتباط برقرار کند، میگوید: "وقتی آدم در یک جامعهای زندگی میکند، مثل الان که سانسور سیاهتر و عمومیتر است و در لایه و فرمهای بیشتری در جامعه اعمال میشود، باعث میشود با گذشت زمان، جز زندگی مردم و فرهنگ شود. برای همین است که کارورزان فرهنگ و هنر تلاش میکنند فضای بهتری را در آثارشان برای مردم بوجود بیاورند."
ایرج جنتیعطایی ادامه میدهد: "بعضی از دستگاههای سانسور به آن نوع ترانههایی که پیش از ما اشاراتی میکرد، مسلط شده بودند و آن ترانهها توقیف میشد. اما سینمای ما که به فیلمفارسی مطرح بود و هنوز در آن رگههای هنری تحت تأثیر فیلمسازی جهان غرب وارد نشده بود، در ترانه آزاد بود! موسیقی که در سینما مطرح و پخش میشد، مورد سانسور و بازرسی و بررسی قرار نمیگرفت. چون ترانههایی که در فیلمفارسی آن دوره مورد استفاده قرار میگرفت، توسط آنهایی که مجوز صادر میکردند، شنیده نمیشد.
بنابراین یک دورهای این ترانهها به عنوان ترانههای متن یا مورد استفاده در سینما به کار میرفت و پخش میشد. بعد که بازتابش را در جامعه دیدند و متوجه شدند، اداره بررسی آنجا هم وارد شد و شعری که در سینما مورد استفاده قرار میگرفت باید حتماً مجوز میگرفت."
ایرج جنتیعطایی متولد 19 دی 1325 در مشهد است. او فارغالتحصیل رشته تئاتر از مدرسه هنرهای دراماتیک دانشگاه تهران و دانشآموخته جامعهشناسی هنر از کالج چلسی است.او به دنبال چاپ اشعارش در مجله خوشه و سایر مجلات ادبی دهه چهل، به دعوت احمد شاملو در پنجمین شب (۲۸ شهریور ۱۳۴۷) از شبهای شعر خوشه به شعرخوانی پرداخت از او یک مجموعه شعر پیش از انقلاب و یک مجموعه در تبعید منتشر شده است.