شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

من و دل، ولوله کردیم و تو را داد زدیم

من و دل، ولوله کردیم و تو را داد زدیم
درد را مساله کردیم و تو را داد زدیم
شور و دیوانگی و دلهره و خاموشی؛
همه را حوصله کردیم و تو را داد زدیم
دیدنت دورترین نقطه‌ی اشراق ولی 
عشق را هم صله کردیم و تو را داد زدیم
دستها را به خراباتِ خدایی بردیم
از خدایان گله کردیم و تو را داد زدیم
همچو یک بوسه‌ی خاموش به لبهای سکوت
زندگی را یله کردیم و تو را داد زدیم
از سکوتی که چنین می‌جَوَدم نای به نای 
بارها فاصله کردیم و تو را داد زدیم
چشمه لبریز عطش بود و غزل می‌جوشید،
دل در این مرحله کردیم و تو را داد زدیم

غزل تاجبخش

شعرها

 قدیمی‌ها به عاشق‌پیشه، خاطرخواه می‌گویند

قدیمی‌ها به عاشق‌پیشه، خاطرخواه می‌گویند

آیدا دانشمندی

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور

آلما

آلما

صدرا یوسف زاده