شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

من و دل، ولوله کردیم و تو را داد زدیم

من و دل، ولوله کردیم و تو را داد زدیم
درد را مساله کردیم و تو را داد زدیم
شور و دیوانگی و دلهره و خاموشی؛
همه را حوصله کردیم و تو را داد زدیم
دیدنت دورترین نقطه‌ی اشراق ولی 
عشق را هم صله کردیم و تو را داد زدیم
دستها را به خراباتِ خدایی بردیم
از خدایان گله کردیم و تو را داد زدیم
همچو یک بوسه‌ی خاموش به لبهای سکوت
زندگی را یله کردیم و تو را داد زدیم
از سکوتی که چنین می‌جَوَدم نای به نای 
بارها فاصله کردیم و تو را داد زدیم
چشمه لبریز عطش بود و غزل می‌جوشید،
دل در این مرحله کردیم و تو را داد زدیم

غزل تاجبخش

شعرها

آنْـدیگَری

آنْـدیگَری

جمال‌الدین بزن

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی

به پات هر چه مکافات می‌کشم کافی است 

به پات هر چه مکافات می‌کشم کافی است 

لیلا ساتر

سلام بر همپیاله‌های من 

سلام بر همپیاله‌های من 

یونس هدایت مقدم