شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

من و دل، ولوله کردیم و تو را داد زدیم

من و دل، ولوله کردیم و تو را داد زدیم
درد را مساله کردیم و تو را داد زدیم
شور و دیوانگی و دلهره و خاموشی؛
همه را حوصله کردیم و تو را داد زدیم
دیدنت دورترین نقطه‌ی اشراق ولی 
عشق را هم صله کردیم و تو را داد زدیم
دستها را به خراباتِ خدایی بردیم
از خدایان گله کردیم و تو را داد زدیم
همچو یک بوسه‌ی خاموش به لبهای سکوت
زندگی را یله کردیم و تو را داد زدیم
از سکوتی که چنین می‌جَوَدم نای به نای 
بارها فاصله کردیم و تو را داد زدیم
چشمه لبریز عطش بود و غزل می‌جوشید،
دل در این مرحله کردیم و تو را داد زدیم

غزل تاجبخش

تک نگاری

شعرها

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

پرنده گفت جهان در نگاه من زیباست -هنوز زیبا بود- 

غلامرضا طریقی

سربازها رفتند

سربازها رفتند

وجیهه نوزادی

سیب‌ها دیگر حوصله‌ی قرمز شدن ندارند

سیب‌ها دیگر حوصله‌ی قرمز شدن ندارند

جلیل الیاسی

امشو که فرگ تی تو وستم 

امشو که فرگ تی تو وستم 

 اقبال طهماسبی گندمکاری