تویِ قناری دویدی
گوش جهان برهنه شد.
حظِ صدای تو،
شهوت خواجگان
شروع شهوت جهان.
قفس حنجرهات
پرواز توی چلچله.
ای پرندهی سفید
تندیسِ گریز.
جهانِ من
جنونِ توست.
به کوه زده دلم
ای لیلی آبهای آزاد.
به دریا رسید چشمم.
قناعت نکنم به گریه
در خون غرق میشوم این کلبه را
این حزن مصری را.
رسمالخط حیا بلد نبودم
که دریده گریه میکنم
که از تو مینویسم بیهوا.
از تو فقط
پای پیاده
آبله مانده
صحرا به صحرا
جنون پَست می کنم:
کسی لیلیِ مرا ندیده است؟
خبر از کِی
خبر از چه وقت میرسد؟
کدام باد
کدام شن به تو میوزد؟
اگر باد توی دامنت بپیچد
کدام صحرانورد
کدام شتر
زیر دامنت توی تماشاست؟
که حظ ببرد از دویدنت
که خبر ببرد از کاروان
که فرو میرود توی شن
توی شتر
توی کوهان.