شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

رها کن...

رها کن در سکوت گوش ماهی­ها صدایت را
مگر دریا بفهمد وسعت دلشوره‌­هایت را
تو را حس می کنم نزدیک­تر از... نیستی اما!
فقط خورشید می داند دلیل انزوایت را
شب تنهایی‌­ات در کوچه­‌ی پاییز من بودم
نسیمی که پریشان کرد گیسوی رهایت را
از آن روزی که رفتی برف پشت برف می بارد
و من که زُل زدم تا بینهایت ردپایت را
...
حبابم، هستی ام از توست رویایی ترین دریا!
و می­میرم اگر بیرون کنم از سر هوایت را
 

مهدی علیمردان

شعرها

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

ئەو ئەستێرانەی شان لە گوڵی کراسەکەم ئەدەن...!

شیوه عبدالهی

ما غلامان حلقه به گوش 

ما غلامان حلقه به گوش 

نعمت مرادی

 به‌دست همه چراغی بود

به‌دست همه چراغی بود

احمدرضا احمدی

چقدر باید پرنده شد

چقدر باید پرنده شد

سیدعلی صالحی