شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دیری‌ست با سکوتِ مباداتر از نبود، پیرایه بسته‌ام هدرِ در شماره را

دیری‌ست با سکوتِ مباداتر از نبود، پیرایه بسته‌ام هدرِ در شماره را
بادا که از سکوت بریزم به نیستن... واگویم از سکوت، سکوتی هماره را
در انتظارِ آمدنِ موعدِ عبث، گَز کرده‌ام مصائبِ اقلیمِ هست را
در مِنّ و مِنّ‌ِ کی برسد موسمِ سپس... آراستم به مکنتِ لکنت، اشاره را
گفتم در ایست‌گاهِ کمی آن‌ورِ دچار
از من پیاده می‌شوم، از چاره‌ای که نیست
در من هنوز دل‌خوره بودی که ناگهان، چمچاره از در آمد و بلعید چاره را
ناگاه من خزید در اشباح، در هراس... ناگاه من چپید در ارواحِ بی‌حواس 
ناگاه من نشست بر اوهام و ماه شد، تا مرگ سرکشید دو دریا ستاره را
ای پرگرفته از سرِ سرخوردگی! بپر! ای ته‌گرفته تا تهِ درماندگی! نمان!
تا بازگشت، یک‌نفس از من بِرَم! خلاص!
انگار کن تناسخِ این بی‌دوباره را!

فاطمه مولانا

تک نگاری

میبینمت حسین !

میبینمت حسین !

سید علی صالحی

خانه بر آب

خانه بر آب

یدالله شهرجو

شعرها

تلفن زنگ بزند

تلفن زنگ بزند

سارا مؤیدی

فالگیر

فالگیر

محمدحسین بهرامیان

درخت زندگی 44

درخت زندگی 44

علی ثباتی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

از گیسوان مشکی‌اش، از شانه می‌ترسی

تمنا مهرزاد