شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پَر به پوست مرده کشیدن

پَر به پوست مرده کشیدن
خنده را به سخره گرفتن است
دیدم که چگونه در باد شکافت بالش‌ها را
و هرچه رؤیا بود و کابوس
به حیاطِ همسایه و کوچه پرید

در می‌زنند و بخشی از کابوس را پس‌می‌آورند

او که قرار بود بپرسد کیست
صدا را گم کرده است 
وگم کردن صدا را رنگ‌ها می‌فهمند

پَرها به خانه برگشتند
خواب‌ها به خانه برگشتند
رنگ به حرف آمده بود
شوقِ اولین کلمه از دهان نوزادی انگار

گوش تیز می‌کنیم
رنگی که به سرخ می‌ماند

کلمه‌ای را بارها و بارها تکرار می‌کند

ساجد فضل‌زاده

شعرها

به پات هر چه مکافات می‌کشم کافی است 

به پات هر چه مکافات می‌کشم کافی است 

لیلا ساتر

پنج شعر از سیروس نوذری

پنج شعر از سیروس نوذری

سیروس نوذری

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

سرگشته را دیگر خیال گم شدن نیست

مریم حاج محمدی

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش