ای هوش بیمبالغه
جاری در سلولهای متبرک
پربار از یاختههای شبگیر
سیّار شدهای
تا خون متبرک به التهاب سماع برسد
واز نگاه شرارخیزت
تا جعدهای حافظه
تا رقصهای کولیان در ویرانههای آتش
هی متبادر به امضای زمان
در طعم کوههای پر آویشن
از نخوت گریختهای تا به تبار برسی
هوش مبارک در تنعم جان