شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نوشت برای خندیدن فکری باید کرد

نوشت
برای خندیدن فکری باید کرد
خواند
برای خندیدن فکری باید کرد.

کفش‌هایش را پا کرد
بعد
جورابش را
بعد 
بلند شد
ایستاد بغل مردی که
زل زده بود به
استخوان‌هایش... 

هرمز سعدالهی

شعرها

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور

مادر

مادر

حسن بهرامی

تیمارستان

تیمارستان

ستار جانعلی‌­پور

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی