بر شانهام بهار و -
بنفشه بیاویزید
تا بگردم و رنگین باشم
کز پس _سالها چرخش_ ابر
خشکتر از همیشه، میآیم و
با دو مهرهی مرطوب -
- مینگرم:
پرندهای را
که در چرخشی نامأنوس
پارهای از هوا را -
به منقار میکشد و -
بر سنگ میزند
و برای کودکی
که زنگوله بر پای
میدود
سیبی پرتاب میکنم.