شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

میم. مثِ تنهایى ماه

می‌نویسم باران
شهر
چهره از سیاهی می‌شوید
و کاج‌ها
شسته می‌شوند
از خودم بیرون می‌زنم
از انفرادی کوچه و خیابان
با وثیقه‌های سنگین
دلم هر روز...
یک دشت نمناک می‌خواهد
یک گندمزار خیس
شهرها چه قشنگند از دور
آدم‌ها از دورتر.

محمد نیکوعقیده رودمعجنی

شعرها

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

یا زخم زبان بر سر قلبم نگذارید 

یا زخم زبان بر سر قلبم نگذارید 

علیرضا میرزاخانی

و لبت دستش نمی‌رسد به من

و لبت دستش نمی‌رسد به من

علیرضا خسروانی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

احسان بدخشانی