شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

میم. مثِ تنهایى ماه

می‌نویسم باران
شهر
چهره از سیاهی می‌شوید
و کاج‌ها
شسته می‌شوند
از خودم بیرون می‌زنم
از انفرادی کوچه و خیابان
با وثیقه‌های سنگین
دلم هر روز...
یک دشت نمناک می‌خواهد
یک گندمزار خیس
شهرها چه قشنگند از دور
آدم‌ها از دورتر.

محمد نیکوعقیده رودمعجنی

شعرها

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

آه از این‌همه هجرتِ بی رفتن

سیدعلی صالحی

دهان خونی

دهان خونی

بکتاش آبتین

تبانی

تبانی

رویا الفتی

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی