آن اسم که در سینه نهفتی چه کسی بود؟
آن هیچکسی را که تو گفتی چه کسی بود
آن شعلهبهتن آنکه شبی سر زد و رد شد
امّا تو از آن لحظه نخفتی چه کسی بود؟
آنکس که به اعجاز، عصا شد سر پیری
نگذاشت که از پای بیفتی چه کسی بود؟
گفتی که کسی نیست، همان هیچکسی که
با دیدنش اینگونه شکفتی چه کسی بود؟
آنروز که میگفت بسوزید و بسازید
جز عشق در آن مهلکه مفتی چه کسی بود؟