شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شانه‌های مرا زمین زده‌اند

شانه‌های مرا زمین زده‌اند
دست‌های کثیف نافهمی
پشت هر در هزار دیوار است
از تو جز غم نداشتم سهمی

بازتاب سلیس ِ آینه‌ای
در شکاف ِ عمیقِ سقف اتاق
گاه سوزی که شعله می‌کارد
در گریبان ِ داغدار چراغ

سکه‌ای از رواج افتاده
دست اصحاب کهف بودی که...
خواب‌دیدم نقوش دردت را
گریه‌کردم کنار رودی که‌...

دست بردی میان تاریکی
مثل ذرات نور با وسواس
پوستم ابر و باد و نستعلیق
شاخه‌هایم پر از گُل ِ گیلاس

تاک‌های مقدس انگور‌!
آه‌! ای شعر ِ بی‌درنگ ِ غلیظ
در صدایم دو تار ِ ناکوک است
گاه در کاسه‌اش ترانه بریز 

تا نفس می‌کشم فراهم باش
هر‌چه کم می‌شوم زیادم باش
زنده ماندم اگر، امیدم شو
مرده‌بودم اگر‌، به یادم باش
 

عاطفه رنگ‌آمیز‌طوسی

شعرها

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

محسن حسینی

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

حامد ابراهیم پور

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان