در کوچه پسکوچههای ابر
آبشارهایی میخندند
که دستهاشان
شکوفههای ارغوانی را
روی لبان یاس میریزد
بگذار چشمهایت
از عطر شکوفهها و یاس
به آغوش آبشارها
سفر کنند
پژواک جادوی کوچه را
به پرواز چکاوکان بسپار
کولیها هیچگاه،
به زمزمهای که روی نسیم مینویسد
دوستت دارم
دوستت دارم
دل نبستهاند.