شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اندوه

اندوه
سرآغاز همه‌چیز است
صمغی که از تنه‌ی توت بیرون می‌زند
خوابی که با گربه از پشت‌بام می‌افتد
دیروز جوانی‌ام را دیدم
در کوچه‌ی «سلسبیل»*
مویی سپید کرده بود
و نسخه به‌دست سمت خانه می‌رفت
دیگر تو نبودی
تو نبودی دیگر
که هم‌قد درختی باشی
و سایه‌روشن‌های عصر
در شیشه‌های عینکت افتاده باشد
اندوه، پایان همه‌چیز است
جز سردردهای بی‌وقفه‌ی تو
که حالا در پیشانی من پا می‌کوبند.

*از کوچه‌های قدیمی و پرخاطره‌ی مشهد با درختان بلند و غم‌های دیرسال

عاطفه رنگ‌آمیز‌طوسی

تک نگاری

در من هزار آهوی تشنه

در من هزار آهوی تشنه

آنوشا نیک سرشت

آن کُنجِ تنهای تنهایی

آن کُنجِ تنهای تنهایی

محمدرضا عبادی صوفلو

شعرها

...  دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

... دور بودم در خاطره‌ای که پدر با خود نبرده بود

فرحناز عباسی

شب را که ورق بزنی

شب را که ورق بزنی

علیرضا ملک زاده

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی

رنگی بر دهان مرده ام بزن

رنگی بر دهان مرده ام بزن

فهیمه جهان آبادی