شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

شعر که می‌رسد به دریا
پیاده می‌شود اشک
از ماشینی که در چشمم...

سطل آشغال
یک سطر پر از محتواست
ایستاده آن‌جا
در غیاب شکل
با...

زن‌های زیادی زیر چرخ‌های حوادث روزنامه‌های صبح را خواب می‌بیند
مثل...


 شهر را تکه‌ای چشم‌هات
 خفه می‌کند در شعر
...

تک نگاری

شعرها

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

بهزاد گرانمایه

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

چیزی از من در تَنده‌ی پدر جا ماند

مایرام تکیه‌ای

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

جوان نمی‌شوی اما به یاد بیار که «بودی»

راضیه بهرامی‌خشنود

یک تفنگ 

یک تفنگ 

مجتبی هژبری