شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

از درد،

از درد،

دل بریده حتماً چاقو

که هی می‌رود و بر‌می‌گردد

و غیظ میان دو ابرو

یعنی تردید تسکین

اگر منم خون از بریدگی

که نخواهم ایستاد

آنقدر خواهم رفت که تمام شود حضور

پس ای درگاهِ لختگی

بسته نشو که بیرون شوم

به وقت زخم

زخم دور...

 

 

ابراهیم عادل‌نیا

شعرها

سی و پنجمین تیغ توی تنم

سی و پنجمین تیغ توی تنم

اندیشه فولادوند

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس

 جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

جاده‌ای، شاهدِ جان‌کندنِ باورهایش

بابک دولتی

هرجا می‌روم 

هرجا می‌روم 

وجیهه نوزادی