شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دریا 

دریا 
مدام مشوش بود
هیچ‌گاه
آب‌هایش از آسیاب نیفتاد
پیراهنش را
دیوانه‌وار می‌درید و
موج‌ها کفن‌پوشان می‌خروشیدند 
نه عصایی داشتم
که دریا را دو‌نیم کنم
و نه کشتی نوح با من بود
طوفان 
از منبرش 
پایین نمی‌آمد
یک‌ریز می‌غرید و
بر صخره‌ها مشت می‌کوفت
ما مرغابی‌‌های مضطربی بودیم
روی موج‌ها می‌لرزیدیم.
دریا
ورق می‌خورد و
بر باد می‌رفت 
غازهای وحشی 
سرگردان می‌پریدند      
می‌خواستم شنا کنم
اما هیچ‌گاه
دریا آرام نبود.

حسین نجاری

تک نگاری

نیم قرن خاص بودن

نیم قرن خاص بودن

سیامک بهرام پرور

شعرها

 روی برعکس جهان بایست!

روی برعکس جهان بایست!

سارا مؤیدی

فَروَرگانِ چشمِ تو 

فَروَرگانِ چشمِ تو 

نازنین آیگانی

راویِ سایه‌های ناتمام

راویِ سایه‌های ناتمام

سیدعلی صالحی

بِالْفَحْلـَگی

بِالْفَحْلـَگی

جمال‌الدین بزن