شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

با چمدان‌هایی پر از مه
کشتی‌ها پهلو می گیرند
باربرها
ارابه را...

ملاقاتی‌ها
به شیشه‌ها می‌چسبند
بی‌تابی مرگ
روی...

با لوحِ شکسته‌ی پیمان
روی میز
تقویم سوداگران
ورق خورد
نگاه...

صندلی‌ها ساکتند 
در را
روی تنهایی کشو می‌کنم
ناگهان
...

کسی مراقب این در است
دست می کشد
روی لباس‌ها
روی گناه
روی...

شعرها

رنگی بر دهان مرده ام بزن

رنگی بر دهان مرده ام بزن

فهیمه جهان آبادی

شرجی یک کابوس!

شرجی یک کابوس!

شهرام شهیدی

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

جمال‌الدین بزن

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش