شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در میدانِ ساعت‌...

در میدانِ ساعت
خودکارش را روی کاغذ می‌کشد سرباز
جوهرش تمام شده
به ساعتش نگاه می‌کند
- ساعتِ میدان خوابیده است-
مرخصی‌اش تمام شده
خودکار را توی جوی آب پرتاب
کاغذ را مچاله
و مثلِ پرچمِ ارتشی شکست‌خورده
لگدکوب می‌کند
با حسرت
به من نگاه می‌کند
و می‌رود

من همچون تمامِ روزهای عُمرم مرخص‌ام
و خودکارم آن‌قدر جوهر دارد
که این کاغذها را سیاه کنم
و بسپارم به باد
مثلِ پرچمِ ارتشی پیروز
در میدانِ ساعتی که خوابیده است

شهاب مقربین

تک نگاری

عطا و لقای امید

عطا و لقای امید

سید‌فرزام حسینی

شعرها

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

زیرپوست شهر

زیرپوست شهر

محمود معتقدی

هرجا می‌روم 

هرجا می‌روم 

وجیهه نوزادی

در این‌جا گرد آمدیم

در این‌جا گرد آمدیم

فائزه امانی فرد