شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

در میدانِ ساعت‌...

در میدانِ ساعت
خودکارش را روی کاغذ می‌کشد سرباز
جوهرش تمام شده
به ساعتش نگاه می‌کند
- ساعتِ میدان خوابیده است-
مرخصی‌اش تمام شده
خودکار را توی جوی آب پرتاب
کاغذ را مچاله
و مثلِ پرچمِ ارتشی شکست‌خورده
لگدکوب می‌کند
با حسرت
به من نگاه می‌کند
و می‌رود

من همچون تمامِ روزهای عُمرم مرخص‌ام
و خودکارم آن‌قدر جوهر دارد
که این کاغذها را سیاه کنم
و بسپارم به باد
مثلِ پرچمِ ارتشی پیروز
در میدانِ ساعتی که خوابیده است

شهاب مقربین

تک نگاری

به هوای هوایی تازه

به هوای هوایی تازه

علی مسعودی نیا

استنطاق یا نقد

استنطاق یا نقد

علی اسدالهی

شعرها

حلول شعر بر من مبارک باد 

حلول شعر بر من مبارک باد 

نفیسه قانیان

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

تهران

تهران

محمد ویسی

همه در این آینه حضور دارند

همه در این آینه حضور دارند

احمدرضا احمدی