شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

تاج خاری از لغات

اگر سرت را خم کنی
بر دریای کلماتی که هیچ گاه بر زبان نخواهی آورد
پایین‌ات می آورند
آبی به صورتت می‌زنند
نانی به تو می‌دهند
و برای زخم‌هایت مرهم‌هایی...
نمی‌گذارند حتی برای قامت خمیده‌ی خود گریه کنی
زیرا قطره‌ها سکوت دریا را می‌شکنند

اگر ببینند همان‌طور خمیده در سکوت دفن‌شده‌ای
دست از سرت برخواهند داشت
وگرنه 
تاج خاری از لغات بر سرت خواهند گذاشت
و صلیب دیگری برایت برپا خواهند ساخت.

رضا چایچی

شعرها

من بغض یک عروسک تنهایم

من بغض یک عروسک تنهایم

سیده تکتم حسینی

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

هرگز در پیِ صندلی خالی

هرگز در پیِ صندلی خالی

قاسم آهنین جان

در گلوگاه اصلی شکم

در گلوگاه اصلی شکم

رسول کاوه