کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

متولد 1347، تهران. مجموعه‌های منتشر شده:
«گفته بودم من از نسل شهرزادهای مضطربم»،
«بعد از هفت ساعت و بیست‌و‌نه دقیقه گریه» و...

تکاپوی رُستن

اینان نیای من‌اند
اینان که گاه چوب پرستیدند و گاه نور پرستیدند
 و گاه در تنگ گور
همچون دو آهو در تکاپوی رُستن و زادن
خوابگاهی حریر می‌خواستند
اینان نیای من‌اند
روانشان نژند و بوسه‌هاشان گزند
زالو می‌نهند بر پوست و به گوشت می‌رسند
از فصلی به وصلی دیگر
می‌زایند در ازدحام زیر بوته‌ها
و در گرمسیر آغوش‌شان دانه‌های شور می‌روید

اینان نیای من‌اند
تباه‌شده در شاه‌دانه‌ای فاسد
بازو در بازوی غولان کریه
به مستی و هستی و آنچه در ماسوا‌ست صلا دادند
غم‌ریز و شکر‌ریز
گوش بر دهان یوزان
چشم‌در‌چشم ماهیان
پیوسته می‌گفتند:
اشک آدمی را دیده‌ای بر مزار آدمی؟
 مرگ آدمی را دیده‌ای در فراق آدمی؟
رنج آدمی را دیده‌ای از زوال آدمی؟
آن ریسمان بلند و این طنین ترسناک
آن کفتار سخنگو و این کرکس تشنه
آن آهن تفتیده و این پیکان رفیع
افسانه‌ی دور و درازی بود
آن نیای در‌به‌درت که گاوهاش را دوشیدند به وقت غروب
آن کنیسه‌ی غمگین که درهاش شکسته
آن عروج غم‌انگیز تو بر قلب شب‌های طولانی
افسانه‌ی دور و درازی بود

ای صدای بلند تن با تن
غرق‌شو در خون و به مصباح چراغ‌دان خیره‌شو
با تار‌و‌پودی از یشم و خاکستر
با طفل خردسالی بر دوشِ آغوش
تبار از تبارت کشیدند
نزدیک دریا
بر برجی اُخرایی
فانوس‌ات را آویختند 
آن روزن تاریک که گوش‌ها را به خود فرا‌می‌خواند
همه از مرگ سخن می‌گفت
از رفتن و دیگر‌باره رفتن به نمناک خاک!

فرزانه قوامی