شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

خیابان‌هایی هم  هستند

خیابان‌هایی هم 
هستند
که عینک می‌زنند 
کفش و کلاه می‌پوشند 
تابلوهای عبور ممنوع را 
پایین کشیده
چراغ‌های قرمز را 
خاموش می‌کنند
دستشان را
زیر سر درختان می‌گذارند و
منتظر  می‌مانند
این خیابان‌ها
گره گره
مشت‌ها را 
رصد می‌کنند
فریادهای عاصی را
سر می‌کشند تا ته میدان...
تا لوله‌های تفنگ...
تا چکیدن ماشه 
بر بال‌های پرنده.

آری
این خیابان‌ها
هستند و
هنوز
بی‌نام
مانده‌اند

پروین نگهداری

تک نگاری

شعرها

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

منم شیرازِ شهرآشوب و در جانم چه محشرهاست

زری قهار ترس

و لبت دستش نمی‌رسد به من

و لبت دستش نمی‌رسد به من

علیرضا خسروانی

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

محسن حسینی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

لای گیسوان او بگرد، با چراغ‌قوه‌ای قوی

حمید حسینیان