خیابانهایی هم
هستند
که عینک میزنند
کفش و کلاه میپوشند
تابلوهای عبور ممنوع را
پایین کشیده
چراغهای قرمز را
خاموش میکنند
دستشان را
زیر سر درختان میگذارند و
منتظر میمانند
این خیابانها
گره گره
مشتها را
رصد میکنند
فریادهای عاصی را
سر میکشند تا ته میدان...
تا لولههای تفنگ...
تا چکیدن ماشه
بر بالهای پرنده.
آری
این خیابانها
هستند و
هنوز
بینام
ماندهاند