شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم

هزار سال سر راهت انتظار کشیدم
هزار سال از این چشم خسته کار کشیدم
نشستم و شب پررنج را ستاره شمردم
شبانه‌های از این دست بی‌شمار کشیدم
به وجد آمد و شطحی سرود و خواند اناالعشق
میان سینه‌ دل خویش را به دار کشیدم
نخواستم که کسی باغ بی بهار ببیند
همین که رفتی دور خودم حصار کشیدم
نخواستم منِ ویرانه را کسی بشناسد 
به روی صورت خود چادر غبار کشیدم
تو پیش چشمِ من بی قبیله یار کشیدی
و من چه؟ هر چه بود از قبالِ یار کشیدم
تشر زدی: «تو را چه به حرف‌‌‌های اضافه؟»
تو در کنار کشیدی و من کنار کشیدم...

فرزانه میرزاخانی

تک نگاری

طنز ترکیبی

طنز ترکیبی

آرش نصرت‌اللهی

بلاغتِ شورش

بلاغتِ شورش

فرشاد سنبل‌دل

شعرها

بی‌شرف های دور من: بسیار

بی‌شرف های دور من: بسیار

فرزین منصوری

گرهی در صورت

گرهی در صورت

مریم فرجی

فهرستِ خونی

فهرستِ خونی

امین رجبیان

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

زیبایی‌اش را به خیابان می‌برم

سیمین رهنمایی