شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سیلویا

تو می‌­دانی
کارهای خانه می‌­تواند آدم را بکشد سیلویا

خرده‌­های نان و غذا روی اجاق گاز
لکه‌­های سمج چربی در فر
موها و پرزها  بر سرما و سپیدی سرامیک
و تلنبار ظرف‌­ها در سینک
دشمنانی سرسخت، موذی و استوار
 
اشیاء خون‌بارند سیلویا

 هر‌چیزی باید پاکیزه در جای خودش قرار یابد.
پولیورها در کمد دیواری
ظرف­‌ها در کابینت
باقی‌مانده‌ی غذا در یخچال
مالیخولیا در کدام گنجه جای می‌­گیرد؟

با روز چه‌باید کرد؟
مثل مربای بالنگ، لزج
دست‌و‌پای آدم را می‌بندد...

 حواست به یخچال هست سیلویا؟
به هر روز تدارک صبحانه
ناهار
شام
به ظرف بُنشن
 سیب‌زمینی
تخم‌مرغ
بکینگ پودر
و تاریخ انقضای شیر
به غذای بچه، گریه‌ی بچه، داروی بچه
و جای مردی که رفته است
-انگار که هر بار با سر در حوض آب یخ فرو‌بروی-

 حواست به کاغذهای شعرت
به تداعی­‌ها و استعاره‌­ها
کتاب­‌های نیمه‌تمام روی میز
و افسردگیت که نمی‌­تواند برق بیندازد
 جلا‌بدهد و زمستانی طولانی را تاب‌آورد.
 
نمی‌­توانی با کسی حرف بزنی
 بین لب‌هایت 
کلماتی‌ست که هنوز شعر نشده

جایزه‌­ها 
 مدارک تحصیلی
و روانکاوها نجاتمان نمی‌­دهند سیلویا
به آن­‌ها بگو
آن‌قدر کابوس می­‌بینی
که بیداری
 استراحت پس از خواب است.

مکالمات افلاطون زیباست.
اما نجاتمان نمی­‌دهد.

کارهای خانه آدم را می‌­کشد.
سیلویا

زینب صابر

شعرها

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

سوسن شدی و سرو شدی نسترن شدی

احسان بدخشانی

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

«به تو که عاشقت شدم اما شوهرت به زبان زیردریایی‌ها حرف می‌زد»

مرتضی بختیاری

دیلیم سوسور اوره ییمده نئچه گیلئی دولانیر

دیلیم سوسور اوره ییمده نئچه گیلئی دولانیر

بهنام قسمتی

دشت را  به تمامی فریاد شدم 

دشت را  به تمامی فریاد شدم 

هوشنگ رئوف