شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

...

مثل هر روز می‌روم جنگ،  تازه با دشمنان فرضی تو
دائما فکر...

... تا این‌که از قضا زد و یک قهرمان رسید، آن بچه را دوباره به مادر سپرد، بعد...
...

این‌بار هم بلند شو در گوش من بگو، یک جمله را فقط به زبانی که داشتیم
رسم و رسوم...

تک نگاری

شعرها

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان

اردبیل بایراغی

اردبیل بایراغی

مهدی آقازاده

دهان خونی

دهان خونی

بکتاش آبتین

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی