کتاب ها

Books

اشعار

poetry

صوت ها

audios

ویدئوها

videos

بیوگرافی

متولد 1362، تهران.
مجموعه‌ی منتشر‌شده:
«منظومه‌ی مرگ در هوای آزاد»

استعلا

وَرای من و
همچنان برایم باش.
خدای مُرده‌ی من باش در کوچه‌ی محمدی
سَرِش یه دَکه هست که بپیچ و بیا بالا،
بِرس به استعلا،
به وَرای من برس­، بیا بالا.
زنگ نزن، همسایه‌­ها بَلدَن.
زنگ نزن، همسایه­‌ها جَسدَن.
زنگ نزن، کمالِ مطلوبِ همسایه‌ها، بَستر.
زنگ نزن، کمالِ مطلوبِ زنگ‌زدن، مصدر.
زنگ نزن، توصیفش کن:
همسایه‌های فضول
همسایه‌های خجول
همسایه‌­های گاگول
همسایه استعاره‌­ای مرده‌ست.
به کاسبِ محل بگو دویست گرم تخمه
به کاسبِ محل بگو یک شاخه ساقه‌طلایی،
یک­ جلد کلام‌­الله
به کاسبِ محل بگو پلنگ‌­ها کجای یخچالَن؟
و صیغه‌ی یخچال جاری شد میان دو پاکتْ شیر
-در برکه­‌ی ترازو-
لطفاً یک قالبِ پنیر!
و تأکید­ کن دویست گرم تخمه
تأکید نکن، توصیف کن:
عجب سَری چه دُمی عجب پایی!
از چُرتکه استعاره بساز.
چراغ‌­قوه‌ها رو ماست
حواسِ جمع به سمتِ ما پَرته
حواسِ پرت سرِ جمع را می‌دهد بر باد.
با رگِ پای برجسته
با دوربینِ مدار­بسته
وَرای من و همچنان برایم باش؛
با شانه‌ی شیرین­‌تر از عسل
بپیچ و بِپَر تو
خدای مرده‌­ی من باش
با دامنی که چین‌خورده
بپرس 
کجای انتزاع پنهانم؟
اتاق رو بلدی
وگرنه می‌­پرسی 
کجای وَرای همسایه­‌هات سیالی؟
سیاره‌­ای که دارم برات می­‌سازم کو؟
و اقمار مصنوعی­؟
مخابره‌­ام کن
به ماهیتی که درونم از آنِ من است
و برای منی که واقعی هستم -اگرچه واقعیت نیست- جاری­‌ست
کجاست دویست گرم تخمه؟
در خاکِ سینه‌­ی مریخی­‌ام بریز و 
کِشتم کن.
این صحنه را بساز!
این صحنه را با خاکِ مریخی‌­ام بساز!
بگو کجاست دویست گرم تخمه؟
دفنم کن
طوری که بیشتر
شبیه سابِقت شده باشی
خدای مرده­‌ی من باش.

داوود بیات