شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته

هر‌ چه ظرف‌ها نشسته
خواب طولانی‌
هر چه لیوان‌ها خالی
نشئه‌تر دریا و این ردِ پا
و هر چه هم، راه‌ تر
قطعاً بارانی آمده که پا می‌کشد به رفتن

جز این نمی‌دانم شب را
جز به معجزه‌ی پیامت در بستری کال
و محال فانوس‌های دریایی
که دلشان را
به دریای نمک بسته‌اند
که هی آب می‌شورد و مد می‌گوید:
این صدای ممتد از چه در گوش‌ماهی‌ها زندانی‌ست
نیست آن‌که می‌گفته در گوش
آنچه می‌خوابیده در پلک
آنان‌که می‌خرامیدند در مشام

شام را آورده‌ام، بیا!
بشقاب‌ها خوابشان می‌آید
لیوان‌ها را از آبِ ‌جوی پر کرده‌ام
و راه‌راه سفره
از صدف‌هایی دریایی
محافظت خواهد کرد

فرزین پارسی‌کیا

تک نگاری

شعرها

من حواسم همیشه پرتِ توئه

من حواسم همیشه پرتِ توئه

احمد امیرخلیلی

قدمت را بزن، نمی فهمند

قدمت را بزن، نمی فهمند

محمود صالحی‌فارسانی

پرنده‌ی کوچك!

پرنده‌ی کوچك!

اقبال معتضدی

 بارانِ‌ علاقه

بارانِ‌ علاقه

فرامرز سه‌دهی