شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بیهوده کوشش می‌کنی من را بیازاری

بیهوده کوشش می‌کنی من را بیازاری
آخر چه خواهد کرد با یک مرده بیماری؟!
من جلوه‌ی عشقم تو را مشهور خواهم ساخت
زیبایی‌ات بی من نخواهد داشت بازاری
آری اسیرعشق تو بوده‌اند خیلی ها
مانند من دیوانه‌ات هستند بسیاری
از درد می‌پیچم به خود انگار نیشم زد
در لابه‌لای گیسویت در بوته‌ها ماری
از تو چه می‌خواهم؟ خودت دانی چه می‌خواهد،
از پادشاه هند نادرشاه افشاری
شعر رقیبان را قرائت‌کرده‌ای! پیداست،
بوی بدی دارد لب زن‌های سیگاری
در هر سه فنجان هم که باشد زهر می‌نوشم
راه خلاصی نیست از معشوق قاجاری
چون چشم‌های تو ندیدم هیچ شعری را
که هر‌چه می‌خوانی نمی‌گردند تکراری
اوج پارادوکس است در مضمون چشم تو
بیدار‌خواب‌آلودگی، سرمست هشیاری
گفتند من چاقو‌کش و لاتم خیالی نیست
تو فکر کن گل هستی و من سایه‌ی خاری
گفتی که قصد خودکشی داری، چرا عشقم
صد راه دیگر هست تا تنهام بگذاری

علیرضا اطلاقی

شعرها

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

 اما ترافیک تردد گوزن‌ها به سوی ماه

مظاهر شهامت

در میانه‌ی راه

در میانه‌ی راه

امید نیکبخت

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

درخت برف، که در باغ، برگ و بار ندیده

هادی خور شاهیان

رنج

رنج

علی زیودار