شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

می‌نویسم و رنگ می‌بافم بر تنم

می‌نویسم و رنگ می‌بافم بر تنم
برنج دم می کشد
و صدای خواندن تذکره
که ذوالنون گفت‌: 
تنت را به کجا کشیده‌ای؟
دستت را به کجا آویخته‌ای؟
شعله را پایین می‌کشم
پاهایم را جارو می‌کنم از راه
پنجره را جارو می‌کشم از دیوار
چهره‌ام را پاک می‌کنم ازچشم‌انداز
خورشید هنوز در آسمان است
و تا سپیده
خیلی از تنت مانده است
 

علی جهانگیری

شعرها

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

عاشقانه به: فرهنگ، دار، هنر

شاپور جورکش

بی‌شرف های دور من: بسیار

بی‌شرف های دور من: بسیار

فرزین منصوری

کوه را با گلوله

کوه را با گلوله

دیار مردان‌بگی

من بغض یک عروسک تنهایم

من بغض یک عروسک تنهایم

سیده تکتم حسینی