شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سفر به سرزمین آفتاب

رفتنم را با شتابِ شباب 
به سرچشمه‌ی خورشید 
در پرنیانِ خوابِ نازکِ صبحدم 
فروپیچیدم.
خفتن و خفتن 
و خواب خوش دیدن 
-حتی به بیداریِ لحظه-
و قافله‌ی خورشید در گذر
-در نیمروز تموز-
طعم تلخ پشیمانی 
با من 
تا پرتگاه غروب غمبار و دل‌شکن 
و با خود خلوت معهود را 
اینک به مرز گرم آرزو 
پیوند می‌زنم 
فردا، پگاه
به سرزمین طلایی آفتاب 
سفر می‌کنم.

علی‌اکبر فرهنگی

شعرها

آیینه می پرسد: چطوری؟!

آیینه می پرسد: چطوری؟!

بابک دولتی

در جهانی دیگر

در جهانی دیگر

مهستی حسینی

بشمارها

بشمارها

محمد اشور

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید