شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

آدمِ خیال‌پرست

آدمِ خیال‌پرست
زخم‌هایش را می‌بندد 
با پاره‌های ابر
صبر نمی‌کند اصلاً
صبوری اصلاً 
می‌خواستم بروم
مردی شبیهِ لاک‌پشت منقار زد و گفت
صبور باش
صبری نامِ دخترانی‌ست در کرکوک
آغشته به عطرِ گلابی
پیچیده لایِ پولک و منجوق
در سایه سارِ نخل و سرخس
بی‌جهیز و بی‌کابین
اما- این یک فنجان مگس
مارمولک‌ها را هم شرمنده می‌کند
ای آدمِ تخمی تخیلی‌پرست
این صبوریِ اجباری را
به درخت گفتم گریست
به پرنده گفتم پرپر شد
فیلسوف خر شد - عنتر شد
گفت واقعاً که - عنکه
عنتر که شاخ‌و‌دُم ندارد
سُم ندارد
بی‌جهیز و بی‌کابین
این فنجانِ مگس را هم بردار و 
با خود ببر که
مارمولک‌ها را هم 
شرمنده نمی‌کند

اکبر قناعت‌زاده

شعرها

فالگیر

فالگیر

محمدحسین بهرامیان

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

محسن حسینی

مجید عزیزی

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی