شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پا به پا كرد و خانه‌ي خود را روي ديوار با زغال كشيد

پا به پا كرد و خانه‌ي خود را روي ديوار با زغال كشيد
با خطوطي ضخیم پنجره‌اي باز شد روبه‌روي نقطه‌ي ديد
تك درختي سياه در خوابِ كوچه‌ي پير هي تكان مي‌خورد
مرد از سمت باد پيش آمد چادري با صداي كفش رسيد
روي سر در نشسته فاخته در فکر یک لانه لابه‌لای درخت
رد پاها بِهِم رسيد ولي سايه از روي آفتاب پريد
بی سرو‌ته گذشت عقربه‌ها لنگه پا ایستاده در لی‌لی 
دور شد عصر، محو‌ در کوکو بچه بی‌سایه رفت با خورشید
پشت در ماند کفش پاشنه‌دار از همان راه باد هم برگشت
شاخه‌ها را تكان‌تكاني داد لانه‌اي ريخت روی نور سفید

ریحانه مشکلانی

شعرها

به کوتاهی یک رؤیا

به کوتاهی یک رؤیا

واهه آرمن

نفست را حبس کن

نفست را حبس کن

محمد شیرازی

بی‌وزنی

بی‌وزنی

عنایت سمیعی

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 

پس و پیش‌تر از آن‌که ببینمت 

مهدی ریحانی