شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

سیب‌ها دیگر حوصله‌ی قرمز شدن ندارند

سیب‌ها دیگر حوصله‌ی قرمز شدن ندارند
و من
که چرخ می‌زنم
بر دوایر رها‌شده از تو
خندیدن / گفتن / رقصیدن
که صرف ‌نشده کپک می‌زنند روی دستم
و زبانم که بند می‌آید
که نمی‌خندی / نمی‌گویی /نمی‌رقصی...
سیب قرمز این‌همه درخت!
می‌افتی و
تکرارتر می‌شوی بر درخت
افتادن نقطه از خط بود آن رها شدن
رقصیدن با دف بود آن چرخ زدن.
برای شنیدن پاره‌هایی از تو
سر به کوه می‌زنم/ دیوانه می‌شوم
دیوانه می شوم/ سر به کوه می‌زنم.
همیشه شکل های شگفت‌انگیز تو
و تعبیرهای عجیب من
روایت مبهمی بود/ از دوست‌داشتنی عمیق.
شاید اگر مومیایی می‌شدی
خیالم راحت‌تر بود
که هر روز برای دیدنت
به موزه‌ها بیایم
تا از تو برایم بگویند.

جلیل الیاسی

شعرها

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

از اتفاق چشم تو باران به من رسید

عادل سالم

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور

باد سر میکوبد

باد سر میکوبد

فهیمه جهان آبادی

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

به آغوشت کشیدم تا بفهمی صبر یعنی چه

محسن حسینی