شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

نامِ تو لایِ بغضِ زبان ایستاده است

نامِ تو لایِ بغضِ زبان ایستاده است
درمانده است از تو دهان ایستاده است
شهریور از نرفتنِ خود رنج می‌کشد
با رفتنت ببین که زمان ایستاده است
تنها نه قله‌های خراسان باستان
حتی برایتان سبلان ایستاده است
پشتِ «حیاطِ کوچکِ پاییزِ» باغتان
سنگِ «کتیبه» از دوران ایستاده است
با «قاصدک» بگو چه بگوید به «خان امیر»؟
تعجیل کن که نامه‌رسان ایستاده است
تا بشنود صدای غریبانه‌ی چُگور
گویا هنوز هم اخوان ایستاده است

محمد میر

شعرها

مزامیر غریزی

مزامیر غریزی

علی الفتی

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور

در ساعات معینی از شبانه‌روز

در ساعات معینی از شبانه‌روز

مظاهر شهامت

می‌توانی باشی

می‌توانی باشی

محمود بهرامی