به گلوله گفتم برگردد
فریادش را
و یادش را در پوکه جا بگذارد
و بگذارد قلب من برای عشق
و برای آ
زا
دی...
دهانم اما از خون پر بود
و قلبم
در جیب کوچکم
تکانتکان میخورد
گلوله
یاد مرا
روی آسفالت لخته کرده بود
کتاب ها
Books
اشعار
poetry
صوت ها
audios
ویدئوها
videos
متولد ۱۳۵۳، شهرری.ساکن تهران.
مجموعههای منتشرشده: «پتک»،«در میمون خودم پدربزرگم» و...
به گلوله گفتم برگردد
فریادش را
و یادش را در پوکه جا بگذارد
و بگذارد قلب من برای عشق
و برای آ
زا
دی...
دهانم اما از خون پر بود
و قلبم
در جیب کوچکم
تکانتکان میخورد
گلوله
یاد مرا
روی آسفالت لخته کرده بود