شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دهان خونی

به گلوله گفتم برگردد
فریادش را
و‌ یادش را در پوکه جا بگذارد
و بگذارد قلب من برای عشق
و برای آ
زا
دی...
دهانم اما از خون پر بود
و قلبم
در جیب کوچکم
تکان‌تکان می‌خورد
گلوله
یاد مرا
روی آسفالت لخته کرده بود
 

بکتاش آبتین

شعرها

موعد ظفر بر زندگان است

موعد ظفر بر زندگان است

علیرضا جهانشاهی

چشم‌هایم زبان منند

چشم‌هایم زبان منند

فیروزه برازجانی

از ابر و چشم

از ابر و چشم

م. مؤید

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

تو در جانِ منی... دوری نکن دردت به جانِ من!

حامد ابراهیم پور