شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

دهان خونی

به گلوله گفتم برگردد
فریادش را
و‌ یادش را در پوکه جا بگذارد
و بگذارد قلب من برای عشق
و برای آ
زا
دی...
دهانم اما از خون پر بود
و قلبم
در جیب کوچکم
تکان‌تکان می‌خورد
گلوله
یاد مرا
روی آسفالت لخته کرده بود
 

بکتاش آبتین

شعرها

چیزی نمانده از قلبت 

چیزی نمانده از قلبت 

مرتضی بخشایش

نسیان

نسیان

مهرداد کمالی دهقان

حقیقت دارد

حقیقت دارد

حامد رحمتی

روژان

روژان

سیدعلیرضا ذوالفقاری