شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

بشقاب‌ها را پشتِ‌هم بُر‌می‌زنم توی کفِ ریکا

بشقاب‌ها را پشتِ‌هم بُر‌می‌زنم توی کفِ ریکا
با پخت‌وپز، گم‌ می‌شوم در طعم و عطرِتندِ پاپریکا
از صنفِ خودگردانِ زن غر می‌زنم در راهِ سندیکا
از شاخِ آفریقا میانبر می‌زنم تا مرزِ آمریکا

با این‌همه تکلیف، مشقِ دیگری دارم
  
خط می‌‌زنم در غارِ ذهنم روزهای رفته را با میخ
آگاهم از تأثیرِ تشویق و ضریبِ منفیِ توبیخ
دورِ خودم می‌چرخم از کیوان، زمین، خورشید تا مریخ
می‌خوانم از افسانه‌ی موسی ورودِ نیل در تاریخ

با این‌همه سودا سرِ عصیانگری دارم

از کودکی می‌خوردم از دستانِ دنیا پشتِ‌هم ضربه
توی تماشاخانه‌اش می‌باختم از پهلوان پنبه
با سخت‌جانی پوست می‌انداختم از شنبه تا شنبه
می‌ساختم با جنبه‌های مبهم دنیای بی‌جنبه

در خاطراتم غنچه‌های پرپری دارم

مثلِ سرم بالا گرفتم شانه‌های محکمم را هم
 این روزها کم‌کم منظم می‌کنم تاب وتبم را‌ هم
می‌بوسم از نزدیک حسِ شادمانی ‌و غمم را هم
از دور می‌فهمم شمیمِ واژه‌های شبنمم را هم

با شعر گفتن انتخاب بهتری دارم

من یک زنم از جنسِ آب و آینه با یک دل چینی
بی‌شبهه مانندِ کفِ دستم همان هستم که می‌بینی
هنجار را سر می‌کشم از استکانی مست در سینی
 حل می‌شوم بی‌فلسفه در نقطه‌ی عطف ِجهان بینی

در ذهنِ خود اندیشه‌های نوبری دارم

شبنم حسامی

تک نگاری

شعرها

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

اسب‌ها گه‌گاهی می‌آیند 

مهدی ریحانی

خلیج

خلیج

امین رجبیان

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

این بهار را هم  نمردم و دیدم:

ایرج کیا

تبانی

تبانی

رویا الفتی