شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

میهن من

و تن‌اش
میهن من بود
و اثر انگشت‌هایش
بر جغرافیای من
جوهر عشق پاشیده بود
برخاستم
چون پرنده‌ای مهاجر
که در قفسی تاریک
پرپر می‌زند
افسوس!
من سرباز وفاداری
برای میهن‌ام نبودم

بکتاش آبتین

شعرها

برمانم ازین چریدنِ امن

برمانم ازین چریدنِ امن

راضیه بهرامی‌خشنود

 همیشه عیدها روشن بودی

 همیشه عیدها روشن بودی

سوری احمدلو

بار امانت

بار امانت

امیررضا وکیلی

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

جاده‌ای سوخته مانده‌ست؛ و اخگرهایش

بابک دولتی