شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

اولین دستی که مرا ورق زد
درختی بود سی‌ساله
روی پوستش خم شده بود
و

مثل درختی که بلند شد و رفت،
رفت
من درختی بودم که کلاغ‌ها شاخه‌اش را...

شاید در لب‌هایم کسی دارد به خودش چاقو می‌زند
استخوان‌هایش را...


رنگ موهایت را به مدادم دادی
تا تکه‌های حواسم را جمع کنم در سایه‌ات

در آینه بغلی ماشین گمش کردم
و سر از کجاست درآوردم
کوچه‌ها بود و پل‌ها...

شعرها

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

ه گوشم آه و فغان می‌رسد خدا را شکر

بهزاد گرانمایه

 از گپ با درخت نارنج

از گپ با درخت نارنج

حامد پورشعبان

در گلوگاه اصلی شکم

در گلوگاه اصلی شکم

رسول کاوه

سفر‌نامه‌ی این تابستان

سفر‌نامه‌ی این تابستان

جواد مجابی

ویدئو

میوه های ملال

میوه های ملال

یدالله رویایی