موجهایش را بر پشت بسته بلند
دریا
آنگونه که از تکبر هیچ سیمانی
بدون شکستن عبور نمی کند
خواب میبیند
آنقدر خواب
که جلبکها سر و کول جزیره را لجن مالیدهاند
دریا ؛
بدون باد و بروت جوانی
مردابی است به وسعت میانههای خاور دور و نزدیک
این ابرناکی بی خورشید
جان میدهد برای تکثیر بحر میت
بعد از خود خوری نهنگها
الفاتحه
خواب موجهایش را میبیند
دریا !