شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

موج‌هایش را بر پشت بسته بلند دریا

موج‌هایش را بر پشت بسته بلند
دریا
آنگونه که از تکبر هیچ سیمانی
بدون شکستن عبور نمی کند
خواب می‌بیند
آنقدر خواب
که جلبک‌ها سر و کول جزیره را لجن مالیده‌اند
دریا ؛
بدون باد و بروت جوانی
مردابی است به وسعت میانه‌های خاور دور و نزدیک
این ابرناکی بی خورشید
جان می‌دهد برای تکثیر بحر میت

بعد از خود خوری نهنگ‌ها
الفاتحه
خواب موج‌هایش را می‌بیند
دریا !

قاسم درویشی دوراهک

تک نگاری

شعرها

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

دیر کردی پس چه شد؟ در من تب دلشوره‌یی‌ست

فرزانه میرزاخانی

گاز

گاز

مجتبی ویسی

به صبحی دیگر

به صبحی دیگر

محمود معتقدی

دهان خونی

دهان خونی

بکتاش آبتین