میدانم یک روز گم میشوی.
انقدر گم میشوی که گوشههای ساندویچات را
برای ماهیهای پارک گمنام میریزی
وبابرف میرقصی از لج من
میدانی یک روز گم میشوم
انقدر گم میشوم که در گوشهای از ساحل گمنام
همهی ماهیهای قلبم را
یکبهیک به دریا میسپارم
و با موج میرقصم از
لج تو...