شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

پنج شعر از محمد منافی

۱
نیامدی
و بر صندلی نشست 
غبار


۲
آنچه تا به حال نگفته بودم 
باد
با چراغ گفت 


۳
کوزه‌ای می‌شوم روزی 
خالی
کنار تابستان 


4
عادت می‌کنیم به زندگی 
مانند چشم‌ها 
به تاریکی 


5
مین و زمین هم‌قافیه‌اند
ژنرال‌ها نیز 
شعر می‌گویند

محمد منافی

شعرها

در سلام راه‌ها

در سلام راه‌ها

ربابه قصابان

 به‌دست همه چراغی بود

به‌دست همه چراغی بود

احمدرضا احمدی

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

هیچ مدرکی دال بر اینکه درک شوم، نیست.

جمال‌الدین بزن

سرودِ طُرقه  که کور می‌شود

سرودِ طُرقه که کور می‌شود

میلاد کامیابیان