شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

کافیا

چقدر قندِ برهنه دارد این گلو،
این گنجشکِ گهوارهْ خواب.

در من درآ
من از هر چیزی
چراغی برای شعر... روشنائیده‌ام.

خوابا ای خلافِ حلال
خوشاتنانه‌ی بی‌عیب
ای سِرِّ غیب.

حیرتِ هر مستِ می نخورده
همین است:
من بی‌نوشت وُ
تو کاملاً خوانا.
وَه... وَه... از این حَظِ بی‌حیا
بیا
این حواله‌ی من است
هم از اَزَل.
هی علت‌العلل!
پشتِ سرت
درگاه را به رویِ دریا ببند،
من هستم... !

سیدعلی صالحی

تک نگاری

شاعر مادرزاد

شاعر مادرزاد

محمد حسین بهرامیان

شعرها

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

از آن آغاز... زخمِ دایه بر قُنداقه‌ام باقی‌ست

حامد ابراهیم پور

تو رفته‌ای 

تو رفته‌ای 

سارا خلیلی جهرمی

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

خزان گرفته‌ام و فرصت بهارم نیست

فاطمه شمس

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی