شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

ای کاش که همدم تو باشم ای برف!
همراه دمادم تو باشم ای برف! 
من آدم هیچ کس...

ای کاش که همدم تو باشم ای برف!
همراه دمادم تو باشم ای برف! 
من آدم هیچ کس...

سخت است که آشیانه‌ی شک بشوی!
کوچک بشوی رفیق! کوچک بشوی!
بعد از عمری درخت...

جیغی شده‌ام به قدر یک زایشگاه
افتاده تنم گوشه‌ی آسایشگاه
من عاشق...

مثل زخمی... که خالی از خنده شده
مثل زخمی... که از خودش کنده شده
امروز کجای پوستت...

از رود پرنده‌ها روان‌تر بودی
از هرچه ستاره بی‌کران‌تر بودی
...

شعرها

لیوان چای منتظر بودم 

لیوان چای منتظر بودم 

معین صباغ‌مقدم

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

دادی کشید بر سر ِ زن: «هی نگو بمان

آزاده بدیهی

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

دنیا دوباره زهر خودش را ریخت، خون گُر گرفت گوشه‌ی شریانم

محمود صالحی‌فارسانی

واگیری

واگیری

عبدالعلی عظیمی