هرشب از زندگیم رد میشم
«باید این مرده شکل یه زن شه»
با نگام خاکو زیر و رو میکنم
شاید این قبر خونهی من شه
پامو از زندگیم بکش بیرون
تنها راه نجات من مرگه
وقتی پاییز میرسه حتماً
آخرای غرور یه برگه
خونهمون دیگه جای موندن نیست
گلهای باغچه گریه سر دادن
خودکشی راهحل خوبی بود
وقتی دست منم تبر دادن
هر شب از زندگیت رد میشم
بیاجازه تو رو صدا میکنم
چشماتو باز میکنی و من
خودمو توی آینه جا میکنم
شاید این عشق اشتباه منه
اشتباه یه روح سرگردون
اشتباه کسی که مرده و بعد
بیهوا پا گذاشته تو میدون
میرم از خواب هر شبت اما
مقصدم جای اشتباهی نیست
وقتی مردی یه روز میفهمی
غیر رفتن برات راهی نیست
خودمو با یه کوله تنهایی
تو سیاهی جاده گم کردم
شاید این بار خستهشم اما
من به این خونه برنمیگردم