شعرها

صوت ها

ویدئوها

کتاب ها

به بر و بحر نخواهی دید کسی چنین که منم آتش

به بر و بحر نخواهی دید کسی چنین که منم آتش
دو سوم بدنم آب است، تو سوم بدنم آتش
نهنگ شعله‌وری هستم که می‌توانم اگر باشی
میان آبیِ اقیانوس محیط را بزنم آتش
چه کرده داغ تو با قلبم که با تپیدن این کوره
رسوخ کرده به‌جای خون، به پاره‌های تنم آتش؟
چه کرده‌ای که منِ آرام میان پیله‌ی ابریشم
چو اژدها شوم و یکسر بریزد از دهنم آتش؟
چه دوزخی‌ست حیات من که روز واقعه هم حتی
بعید نیست که چون ققنوس، برآید از کفنم آتش
نه شیخم و نه ز صنعانم، جوان کافر زنجانم
که چشمِ خیره‌سری انداخت میان پیرهنم آتش
زهی زبان پر از قندی، که سوخت جان مرا چندی
نداد آب حیات اما، نهاد در سخنم آتش

غلامرضا طریقی

تک نگاری

شاعر مادرزاد

شاعر مادرزاد

محمد حسین بهرامیان

بر بام گردباد

بر بام گردباد

مهدی خطیبی

شعرها

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

کراسەکەت بتەکێنە لە زەوی و تۆز و تینوویەتی

عطا ولدی

گرهی در صورت

گرهی در صورت

مریم فرجی

طفلکی از همان سال‌ها پيش

طفلکی از همان سال‌ها پيش

عادل حیدری

در برهنگی بلندترین شب سال

در برهنگی بلندترین شب سال

مهتاب موسوی